اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوة

نویسه گردانی: KW
کوة. [ ک َوْ وَ / ک ُوْ وَ ] (ع اِ) روزن . (دهار). روزن خانه . کَوّ بدون تا نیز مانند آن است یا تذکیر ۞ جهت روزن کلان است و تأنیث ، ۞ جهت روزن خرد. ج ، کَوی ̍، کِواء. کوی کهدی لغة فیهما واحدها کوة بالضم . (از منتهی الارب ). کَوّ روزن در دیوار یا کَوّ روزن بزرگ و کوة روزن کوچک است . ج ، کَوّات ، کُوّات ، کُوی ̍، کِواء. (از اقرب الموارد). روزن که در دیوار گذارند. (غیاث ). روزن خانه و سوراخ در دیوار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
خرونق کوه . [ خ ُ ن َ ] (اِخ ) نام کوهی است در جنوب خرونق از نواحی یزد. (یادداشت بخط مؤلف ).
زواره کوه . [ زَ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شاه آباد است که 235 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کوه جلیل . [ هَِ ج َ ] (اِخ ) نام کوهی که نوح (ع ) در آنجا خانه داشت و آب طوفان مرتبه ٔ اول از آن خانه جوشید. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع ...
کوه پاسان . (اِخ ) دهی از دهستان ایراندکان که در بخش خاش شهرستان زاهدان واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کوه برکوه . [ ب َ ] (اِ مرکب ) عنبر مطبق را گویند وآن نوعی از عنبر است که طبقه بر طبقه بر روی هم نشسته است ، مانند کوه . (برهان ) (آنندراج )...
کوه بنیاد. [ ب ُ ] (ص مرکب ) عظیم الجثه و بزرگ و استوار چون کوه : روزی صیادان پیلی وحشی گرفتند... بادحرکت ، آتش سرعت ،... ابرنهاد، کوه بنیاد...
کوه بیجار. (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان لاهیجان است و 278 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
زاوه کوه . [ وِ ] (اِخ ) ۞ نام کوهی است . (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء).
عباس کوه . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن واقع در 18هزارگزی باختر فومن . ناحیه ای است کوهستانی ، هوا...
کوه کندن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکافتن و تراشیدن کوه ، گشادن وساختن راهی یا برآوردن صورت و نقشی را : مرا زین کوه کندن حاصل این بودنشد ک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.