کوه
نویسه گردانی:
KWH
کوه . [ ک َ وَه ْ ] (ع مص ) سرگشته گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
کوه کاف . (نف مرکب ) کوه کافنده . شکافنده ٔ کوه . (فرهنگ فارسی معین ) : بدان گونه زد نعره ای کوه کاف که سیمرغ لرزید در کوه قاف .اسدی (فرهنگ ...
کوه کان . (نف مرکب ) یعنی کوهکن و کان به معنی کنده نیز آمده و به فتح کاف مرادف کن ، لیکن از ضرورت شعر است . (آنندراج ). کوهکن . کهکان . (...
کوه کمر. [ کو ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیزمار باختری که در بخش ورزقان شهرستان اهر واقع است . 1498 تن سکنه دارد و محل ییلاق ایل اینالو...
کوه کمر. [ کو ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نوده چناران که در بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع است و 131 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
برجستگی بالای آلت تناسلی زنانه به سبب توده ی چربی زیر پوستی
کوه لهرو، روستایی در دهستان شمیل بخش شمیل شهرستان بندرعباس در استان هرمزگان ایران است. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این ...
میان کوه . (اِخ ) دهی از دهستان گرگانرود جنوبی بخش مرکزی شهرستان طوالش ، واقع در 8هزارگزی خاور هشتپر با 1095 تن سکنه . آب آن از گرگانرود و چ...
میان کوه . (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 26هزارگزی شمال باختری کرمانشاه . با 163 تن سکنه . آب آن ...