کوه کوهان . (ص مرکب ) گاو و یا شتری که کوهان وی مانند کوه باشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). بزرگ کوهان . (فرهنگ فارسی معین )
: فرستاده برجدری آمد برون
یکی بادپی کوه کوهان هیون .
اسدی .
جمازه ٔ راهرو، کوه کوهان ... (سمک عیار از فرهنگ فارسی معین ).