اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کهن عمر

نویسه گردانی: KHN ʽMR
کهن عمر. [ ک ُ هََ / هَُع ُ ] (ص مرکب ) کهن سال . سالخورده و پیر :
به موسی ۞ کهن عمر کوته امید
سرش کرد چون دست موسی سپید.

سعدی (کلیات چ مصفا ص 272).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.