اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کهن کردن

نویسه گردانی: KHN KRDN
کهن کردن . [ ک ُ هََ / هَُ ک َ دَ ] (ص مرکب ) پیر کردن :
دیر بماندم در این سرای کهن من
تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن .

ناصرخسرو.


رجوع به کهن شدن شود. || فرسوده کردن . از کارآمدگی چیزی کاستن :
بر کهن کردن همه نوها
ای برادر موکل است دهور.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.