گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کهنه فعلگی نویسه گردانی: KHNH FʽLGY کهنه فعلگی . [ ک ُ ن َ / ن ِ ف َ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) حیله گری . مکاری . مکربازی . حالت و صفت کهنه فعله : در عشق می گذارم از تو بنای کاری گر کهنه فعلگی را گردون نهد کناری . محسن تأثیر (از آنندراج ).رجوع به کهنه فعله شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود