اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیش مند

نویسه گردانی: KYŠ MND
کیش مند. [ ک َ / ک ِ / ک َ ی ِ م َ ] (ص مرکب ) به معنی جباری و قهاری باشد به لغت زند و اوستا. (برهان ) (آنندراج ). به لغت زند،جبار و قهار و توانا. (ناظم الاطباء). از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 262 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کیشمند. [ م َ] (ص مرکب ) متدین و دیندار. || پیغمبر. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || در زند و پازند، نیرومند و قوی . (از جانسون ) (از اشتینگاس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.