اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیف دان

نویسه گردانی: KYF DʼN
کیف دان . [ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) ۞ دبه ٔ معجونات منشی . و در مصطلحات نوشته که ظرفی باشد که خانه های متعدد در آن باشد و حقه هایی که معاجین در آن گذارند. (غیاث ). ظرفی از چوب و نقره مثل سینی قهوه که خانه های متعدد دارد و صفای معاجین در آن گذارند. (آنندراج ). حقه یا قوطی که در آن حب مکیف دارند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مسکن شوخی بود هر پاره دل در سینه ام
خانه ام چون کیف دان مأوای چندین خانه است .

محسن تأثیر (از آنندراج ).


|| قوطی جای کیف بچه . ظرفی خرد برای حفظ کیف بچه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کیف [ ک َ / ک ِ ] (مدخل ِ نخست ، معنی آخر) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.