اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کین توزنده

نویسه گردانی: KYN TWZNDH
کین توزنده . [ زَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) کین توز. انتقام گیرنده . منتقم :
تا بود در سینه ٔ من رسته مهر خدمتت
چرخ کین توزنده کی بیند به چشم کین مرا؟

سوزنی .


رجوع به کین توز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.