اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کین توزی

نویسه گردانی: KYN TWZY
کین توزی . (حامص مرکب ) انتقام کشی . (فرهنگ فارسی معین ). انتقامجویی :
بر اولیا و بر اعدای خود به لطف و به عنف
به مهربانی معروفی و به کین توزی .

سوزنی .


رجوع به کین توز شود. || جفاکاری . ستمگری . بی لطفی . نامهربانی . خصومت ورزی :
رای تو به کین توزی دارد سر جانسوزی
چون نیست لبت روزی هم رای تو اولیتر.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.