اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کینه جویی

نویسه گردانی: KYNH JWYY
کینه جویی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) کینه خواهی . (ناظم الاطباء). انتقام جویی . دشمنی :
عجب ناید ز خوبان تندخویی
چنان کز مهر گردون کینه جویی .

نظامی .


کینه جویی روش احسان نیست
هرکه احسان نکند انسان نیست .

جامی .


و رجوع به کینه جو و کین جویی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.