اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کینه کشیدن

نویسه گردانی: KYNH KŠYDN
کینه کشیدن . [ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) انتقام . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). انتقام کشیدن . (ناظم الاطباء). انتقامجویی کردن : اگر خشم نیافریدی هیچکس روی ننهادی سوی کینه کشیدن . (تاریخ بیهقی ).
ارجو که زود سخت به فوجی سپیدپوش
کینه کشد خدای ز فوجی سیه سلب .

ناصرخسرو.


همیشه کینه ٔ تو من کشم ز دشمن تو
رواست گر نکشی تیغ کینه کش ز نیام .

مسعودسعد.


هان تا حسام شاه کشد کینه از تو باش
از غور غصه صفر کند سینه از تو باش .

خاقانی .


گر نیی زهر، سینه کمتر سوز
ور نیی دهر، کینه کمتر کش .

خاقانی .


هر کس ز خصم کینه به نوع دگر کشید
مژگان به گریه لب به دعا خسروا سپار.

شرف الدین شفایی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.