اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیهان خدیو

نویسه گردانی: KYHAN ḴDYW
کیهان خدیو. [ ک َ / ک ِ خ ِ / خ َ وْ ] (اِخ )به معنی بزرگ و صاحب و یگانه و پادشاه عالم و دنیا، چه کیهان به معنی دنیا و جهان و عالم ، و خدیو به معنی پادشاه و صاحب و یگانه باشد، و این لفظ را به جز باری تعالی بر کسی دیگر اطلاق نکنند بر خلاف خدایگان . (برهان ). پادشاه عالم . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
تو گر چیره باشی بر این پنج دیو
پدید آیدت راه کیهان خدیو.

فردوسی .


به بنده چه داده ست کیهان خدیو
که از کار کوته کند دست دیو.

فردوسی .


خروشید کای پایمردان دیو
بریده دل از کار کیهان خدیو.

فردوسی .


و رجوع به گیهان خدیو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
shaman
۱۳۹۰/۰۲/۱۸ Iran
0
0

کیهان به معنای کل هستی؛ تمامی کهکشانها و تمام عالم و خدیو با کسر خ و یا فتح خ به معنای گرداننده و کارگردان، کیهان خدیو همان خداوند که بدون او کیهان نخواهد بود.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.