اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گام نهادن

نویسه گردانی: GAM NHADN
گام نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) قدم گذاشتن . قدم برداشتن : تا خواجه احمد حسن زنده بود گامی فراخ نیارست نهاد. (تاریخ بیهقی ).
آنها که پای در ره تقوی نهاده اند
گام نخست بر در دنیا نهاده اند.

عطار.


چو آب از اعتدال افزون نهد گام
ز سیرآبی بغرق آرد سرانجام .

نظامی .


گوید که تو از خاکی ما خاک توئیم اکنون
گامی دو سه بر ما نه ، اشکی دو سه هم بفشان .

خاقانی .


گام در صحرای دل باید نهاد
ز آنکه درصحرای گل نبود گشاد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
گام بیرون نهادن . [ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تجاوز کردن . از حد خویش بیرون رفتن . پا از گلیم خویش درازتر نهادن : از امر تو و نهی تو گردون و ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.