اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاو بهل

نویسه گردانی: GAW BHL
گاو بهل . [ ب َ هََ ] (اِ مرکب ) ارابه . گاو که اکثر بکار سواری آید، از عالم گهربهل که ارابه ٔ اسبی است . و این در اصل هندی است : ملا فوقی یزدی به واو غیرملفوظ و سکون ها بسته و این نوعی از تصرف بود :
خداوندا بگاو بهل قناعت زود بنشانم
که تا چشمم بدان نبود که او گاو و غنم دارد
و در ساقی نامه آمده است :
بده می که تا حل شود مشکلم
نشیند بگاو بهل عشرت دلم .

(آنندراج ).


جفت گاوی که اَراده ۞ را میکشد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.