گاوگون شدن . [ ُش دَ ] (مص مرکب ) سپید و سیاه شدن . گرگ و میش شدن
: روز و شب خویش را کنم بدو قسمت
هر دو بیک جای راست دارم چون تار
نرمک نرمک همی کشم همه شب می
روز بصد رنج و درد دارم دستار
راست چو شب گاوگون شود بگریزم
گویم تا درنگه کنند به مسمار.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 200).