گاوماهی . (اِخ ) (افسانه ) گاوی که پای بر پشت ماهی دارد و زمین بر پشت گرفته . حیوانی است در افسانه هاگویند کره ٔ ارض بر پشت او ایستاده است
: ز زخم سمش گاوماهی ستوه
بجستن چوبرق و بهیکل چو کوه .
فردوسی .
و اگر بر زمین نگریستی تا پشت گاوماهی ملاحظه کردی . (مجالس سعدی ).
-
تا گاوماهی ؛تا آنسوی زمین
: شمشیر علی بروز خندق از عمرو گذر کرد و زمین را بشکافت و به گاو ماهی رسید. (داستان ).