اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاه

نویسه گردانی: GAH
گاه . (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد، واقع در 76 هزارگزی شمال باختری مشهد، کنار راه مشهد به انجشش ، دره ، سردسیر، دارای 603 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت ، راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
وعده گاه . [ وَ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) وعده جای . جای قرار دادن . (ناظم الاطباء). جایی که با هم وعده کنند. (آنندراج ) : وعده گاه گرم خوبان گوشه...
یغما گاه . [ ی َ ] (اِ مرکب ) یغماگه . جای تاخت و تاراج . (ناظم الاطباء). جایی که غنیمت در آن نهند. (آنندراج ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تکیه واژه ای عربی است؛ و جایگزین پارسی ترکیب «تکیه گاه» اینهاست: پادیر pādir، دارفرین dārfarin (دری)، pānāg (پارتی: pānag)**** فانکو آدینات 0916365786...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
باقی مانده های سنت های گاه سنجی و زمان سنجی ایرانی، در برخی سرزمین های ایرانی تبار و ایرانی نشین در دوران باستان همچنان تا حدودی برجای مانده اند. یکی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حواله گاه. ا. مر.). جایگاه یا محلی که بدان حواله دهند یا حواله و سفارش کنند. - حواله دادن ؛ حواله کردن . - حواله شدن ؛ منتقل شدن . (ناظم الاطباء). حوا...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۲۰ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.