اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاه

نویسه گردانی: GAH
گاه . (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد، واقع در 76 هزارگزی شمال باختری مشهد، کنار راه مشهد به انجشش ، دره ، سردسیر، دارای 603 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت ، راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
گاه گیری . (حامص مرکب ) رجوع به گه گیری شود.
گاه نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ۞ تقویم ، و پهلوی آن گاهنامک است .
گاه نشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) تخت نشین . مسندنشین .
گاه صبح . [ هَِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صبحگاه . بامداد : چند پوشاند ز گاه صبح تا هنگام شام خاک را خورشید صورت گشتن این رنگین روا.ناصر...
گاه گدار. [ گ ُ ] (ق مرکب ) گاه و گدار. ندرةً. به ندرت .
مسکن گاه . [ م َ ک َ ] (اِ مرکب ) محل سکونت . جای باشش : همتش بین و دل و جای و شناخت کو کجا بگزید و مسکن گاه ساخت .مولوی .
مشرب گاه . [ م َ رَ ] (اِ مرکب ) جای نوشیدن آب . محل آشامیدن آب . مَشرب : و گفت : عارف آن است که هیچ چیز مشرب گاه او تیره نگرداند. هر کدو...
مصلح گاه . [ ] (اِخ ) مراد شاید همان جایی باشد که یاقوت آن را مصلحگان می نویسد، و محلی بوده است به ری . (از حواشی راحةالصدور راوندی ص 395)...
مصلی گاه . [ م ُ ص َل ْ لا ] (اِ مرکب ) جای نماز. محل نماز گزاردن . مسجد یا جایی دیگر که در آن نماز خوانند. (از یادداشت مؤلف ) : نقل است که ...
معاف گاه . [ م ُ ] (اِ مرکب ) جای آزادی و جای مقدس و پناهگاه . (ناظم الاطباء).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.