اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاه

نویسه گردانی: GAH
گاه . (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد، واقع در 76 هزارگزی شمال باختری مشهد، کنار راه مشهد به انجشش ، دره ، سردسیر، دارای 603 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت ، راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
غرقه گاه . [ غ َ ق َ / ق ِ ] (اِ مرکب ) جای عمیق از آب که امکان خلاصی در آن متصور نباشد. (آنندراج ). غرقگاه . آنجا که غرق شوند : بس کس که ...
غوطه گاه . [ طَ / طِ ] (اِ مرکب ) جای غوص و فرورفتن در آب . (ناظم الاطباء). جای غوطه خوردن .جای فرورفتن . رجوع به غوطه و غوته شود : کشید از...
قلعه گاه . [ ق َ ع َ / ع ِ ] (اِ مرکب ) جای قلعه : خبر کرد کامشب ز نیروی شاه خرابی درآمد بدین قلعه گاه .نظامی .
قلعه گاه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساران بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 16هزارگزی باختر دیواندره و 4 هزارگزی گله سود. م...
قلعه گاه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری پاوه و 2 هزارگزی باختر راه ...
قلعه گاه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 52هزارگزی خاور سی و سه مرده . موقع جغرافیایی آن کوه...
قلعه گاه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج ، واقع در 18هزارگزی شمال باختری رزاب و 2 هزارگزی شمال راه ا...
قلعه گاه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاورد بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 54هزارگزی شمال خاوری کامیاران و 3هزارگزی شمال خ...
رواج گاه . [ رَ ] (اِ مرکب ) بازارگاه . (ناظم الاطباء). جای روایی . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
دیده گاه . [ دی دَ / دِ ] (اِ مرکب ) (از: دیده + گاه ، پسوند مکان ) دیده گاه . (جهانگیری ). دیدگه .جای نشستن دیده بان باشد. (برهان ) (انجمن آرا)...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۲۰ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.