اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گذر انداختن

نویسه گردانی: GḎR ʼNDʼḴTN
گذر انداختن . [ گ ُ ذَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) عبور کردن از. رفتن به سوی کسی یا چیزی . از حال کسی جویا شدن :
عمری به درش ستاده ماندم
چون بر سر من گذر نینداخت .

درویش واله هروی (از آنندراج ).


نظر به سرو کنم از هوای قامت او
گذر به سرو گلستان به بویش اندازم .

بنایی هروی (از آنندراج ).


چو صبح چند به یکسو عنان توان انداخت
گذر به تربت ما نیز میتوان انداخت .

سنجر کاشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.