اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گذری

نویسه گردانی: GḎRY
گذری . [ گ ُ ذَ ] (ص نسبی ) عابر. ابن سبیل . رونده : آورده اند که در آبگیری از راه دور و از گذریان و تعرض ایشان مصون ، سه ماهی بودند. (کلیله و دمنه ). || نغل ؛ کنده ای بود فراخ از بهر چارپایان و گذریان در آنجا مأوی ̍ گیرند و به تازی کهف خوانند. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.