اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گران تمکین

نویسه گردانی: GRʼN TMKYN
گران تمکین . [ گ ِ ت َ ] (ص مرکب ) گران وقار. وقور. سخت تمکین . آنکه دیر تمکین کند. آنکه بسنگینی امری یا دستوری را بپذیرد و دیر انجام دهد :
برس به داد من ای ساقی گران تمکین
که توبه منفعل از روی نوبهارم کرد.

؟ (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.