اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گران سنگی

نویسه گردانی: GRʼN SNGY
گران سنگی . [ گ ِ س َ ] (حامص مرکب ) سنگینی . وقار داشتن . آهستگی . متانت . بردباری : و اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی ، دوست تر دارم که از سبکساری و شتابزدگی ستوده گردی . (قابوسنامه ).
کز گران سنگی گنجور سپهر آمد کوه
وز سبکساری بازیچه ٔ باد آمد خس .

سنائی .


|| گرانی . گران قیمتی .بهاداری :
تنگ دل شد جهان از آن تنگی
یافت نان عزت گران سنگی .

نظامی .


رجوع به گرانبها شود. || سنگینی . ثقیل بودن :
دید چیزی به گران سنگی چون باهوی کرد.

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.