اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گران سیر

نویسه گردانی: GRʼN SYR
گران سیر. [ گ ِ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) آنکه سیر او بدیر بود. (آنندراج ). کندرو. دیررو. آهسته رو :
نقرس گرفته پای گران سیرش
اصلع شده دماغ سبکسارش .

خاقانی .


دو سنگ است بالا و زیر آسیا را
گران سیر زیر و سبک سیر بالا.

خاقانی .


|| دیرنفوذکننده . به کندی نفوذکننده . بطی ءالتأثر :
کوشش جان برنیاید با گرانیهای جسم
آب در آهن گران سیر است چون آهن در آب .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.