اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گر داشتن

نویسه گردانی: GR DʼŠTN
گر داشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) جوششی داشتن . جرب داشتن . مبتلا به گَر بودن :
شکم چو بیش خوری بیش خواهد از تو طعام
به خور مخارش ایرا که معده گر دارد.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.