اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گردان سپهر

نویسه گردانی: GRDʼN SPHR
گردان سپهر. [ گ َ س ِ پ ِ ] (اِ مرکب )چرخ . فلک . آسمان . روزگار. سپهر گردنده :
چنین نیز یک سال با داد و مهر
همی گشت بی رنج گردان سپهر.

فردوسی .


به گردان سپهر اندر آری سرم
سپارم به تو دختر و افسرم .

فردوسی .


چنین است کردار گردان سپهر
نخواهد گشادن همی بر تو چهر.

نظامی .


زمین را به هر دم برآراست چهر
کمر بست گردش ز گردان سپهر.

نظامی .


به فرمان من نیست گردان سپهر
نه من داده ام گردش ماه و مهر.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.