اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرد انگیختن

نویسه گردانی: GRD ʼNGYḴTN
گرد انگیختن . [ گ َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) گرد بر هوا افشاندن در اثر حرکت تند وسریع. گرد کردن . اهباء. اغبار. (تاج المصادر بیهقی ). || مجازاً کاری انجام دادن :
آهی کن و از جای بجه گرد برانگیز
کخ کخ کن و برگرد و بدربر پس ایزار.

حقیقی صوفی .


|| مجازاً به معنی حمله بردن . پیکار کردن :
دین پرور اعداشکن
روزی ده و دشمن شکن
چون شیر ایزد بوالحسن
در روز گردانگیختن .

ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 550).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.