اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرد برگشتن

نویسه گردانی: GRD BRGŠTN
گرد برگشتن . [ گ ِ ب َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) دور زدن . گردیدن . جولان . طوف . طواف . (ترجمان القرآن ). تدویم . تداوم . (منتهی الارب ) :
به بیشه درون گرد برگشت شاه
همه کرد هر جای لختی نگاه .

فردوسی .


اندرآمد به باغ باد خزان
گرد برگشت گرد شاخ رزان .

فرخی .


خرامیدن لاجوردی سپهر
همان گرد برگشتن ماه و مهر.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.