اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گردپیچ کردن

نویسه گردانی: GRDPYC KRDN
گردپیچ کردن . [گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جمع کردن و در قبض و تصرف درآوردن . (آنندراج ). || محاصره کردن مکانی دائره وار : و لشکرهای دیگر از جوانب بهم پیوستند و آن قلعه را گردپیچ کردند. (جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
چنور برهانی
۱۳۹۰/۱۰/۲۶ Iran
0
0

سخت درهم پیچیدن مانند گلولة نخ و پنبه، جمع کردن و در تصرّف خود درآوردن (فرزانفر)
کرد وسوسه گرد پیچم در پیچش او چرا نشینم
(3/1557/2)
غزلیات شمس


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.