اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرد چیزی گشتن

نویسه گردانی: GRD CYZY GŠTN
گرد چیزی گشتن . [ گ ِ دِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) گرد چیزی گردیدن . طوف . تطویف :
گفتم اگر خشم تو ازنرد نیست
بوسه بده گرد بهانه مگرد.

فرخی .


و چنین اتفاق نادر افتد و بر نادر حکم نتوان کرد، زنهار تا بدین طمع گرد ولع نگردی . (گلستان ). و رجوع به گرد چیزی گردیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.