اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرد رو

نویسه گردانی: GRD RW
گرد رو. [ گ ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اطراف و دور رو. (از برهان ) (از آنندراج ) :
گلشن حسن تو از آب گهر سیراب است
گرد رو چاه زنخدان ترا دولاب است .

سعید اشرف (از آنندراج ).


|| تسبیحی از مروارید که زنان بجهت خوش آیندگی بر گرد روی خود بندند. (برهان ) (آنندراج ). عقدرو که هر دو طرف رو بندند. (فرهنگ رشیدی ). زینتی از گل طبیعی یا مصنوعی به زیر گلوی تا بناگوش وبه گرد روی عروس و جز آن استوار کنند :
ز جزعش رشته ٔ لؤلؤ گسسته
ز گوهر گرد رو بر روی بسته .

محمد عصار (از فرهنگ رشیدی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.