اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گردن افراز

نویسه گردانی: GRDN ʼFRʼZ
گردن افراز. [ گ َ دَ اَ ] (نف مرکب ) متکبر. خودپسند :
بازی کن و چابک و طرب ساز
مالیده سرین و گردن افراز.

نظامی .


|| گردنکش :
در این سودا که با شمشیر تیز است
صلاح گردن افرازان گریز است .

نظامی .


|| سربلند. نیرومند. قوی :
شبان آنچنان گردن افراز گشت
که آن پادشاهی بدو بازگشت .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.