اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گردن افراشتن

نویسه گردانی: GRDN ʼFRʼŠTN
گردن افراشتن . [ گ َ دَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) گردن بلند کردن . || گردن کشیدن . طغیان . سرکشی :
هرکه گردن به دعوی افرازد
دشمن از هر طرف بدو تازد.

سعدی .


|| امتداد و برابری و مقابله در بلندی :
قزل ارسلان قلعه ای سخت داشت
که گردن به الوند برمیفراشت .

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.