گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گردن افکندن نویسه گردانی: GRDN ʼFKNDN گردن افکندن . [ گ َدَ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گردن زدن . || مطیع بودن . تسلیم گشتن . فرمانبرداری کردن : که ما شاه را چاکر و بنده ایم همان باژ را گردن افکنده ایم .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود