اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گردن گرفتن

نویسه گردانی: GRDN GRFTN
گردن گرفتن . [ گ َ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اذعان . اقرار. مقر آمدن . || متعهد شدن . بعهده گرفتن . تعهد کردن . پذیرفتن : خدا چنانکه داناست بر آنکه من آن را گردن گرفته ام و داناست برآنکه وفا خواهم کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 317).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.