گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گردون شناس نویسه گردانی: GRDWN ŠNAS گردون شناس . [ گ َ ش ِ ] (نف مرکب ) منجم . ستاره شناس . آگاه به امور آسمان و کاینات و جو : همیدون دور گردون زین قیاس است شناسد هرکه او گردون شناس است .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود