گرده
نویسه گردانی:
GRDH
گرده . [ گ َ دَ / دِ ] (اِ) (از: گرد (به فتح ) + ه ، پسوند نسبت ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خاکه ٔ نقاشان باشد و آن زغال سوده است که در پارچه بسته اند و بر کاغذهای سوزن زده طراحی کرده مالند تا از آن طرح و نقش بجای دیگر نشیند و آن کاغذ سوزن را نیز گویند. (برهان ). چربه ٔ چیزی که از آن چیزی دیگر بعینه بردارند. (انجمن آرا). طرح . بیرنک . || در تداول مردم خراسان ، آفتی است که به انگور میرسد بدانسان که دانه هایش به گرد آلوده میشود و سیاه میگردد. در گلپایگان آن را انگورگرته زده گویند بدانسان که دانه های انگور ریز و سیاه میماند. || تنبان پهلوانان . (آنندراج ).
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
گرده بازو. [ ](اِخ ) موفق ... بزرگترین امرای دوره ٔ سلطان سلیمانشاه بن محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان بن جغر بیک بن میکائیل بن سلجوق بود. رجوع...
گرده لاین . [ گ َ دَ / دِ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه ، واقع در 19هزارگزی جنوب میانه و 5هزارگزی راه شوس...
گردهبرداری بهمعنی طراحی کردن .نوعی عکس برداری با خاکه ٔ زغال و جز آن. رک. گرده برداشتن.
گرده ٔ تصویر. [ گ َ دَ / دِ ی ِ ت َص ْ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) خاکه ٔ تصویر. (آنندراج ). رجوع به گرده شود.
گرده ٔ گردون . [ گ ِ دَ / دِ ی ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گرده ٔ چرخ است که کنایه از آفتاب و ماه باشد. (برهان ).
گرده پوشیدن . [ گ َ دَ / دِ دَ] (مص مرکب ) مالیدن خاک زمین زورخانه بر بدن به هنگام کشتی . (غیاث ). در وقت کشتی گرفتن خاک مالیدن بر بدن ،...
گرده برداشتن . [ گ َ دَ / دِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) طراحی کردن .نوعی عکس برداری با خاکه ٔ زغال و جز آن : شد غبارآلوده خط روی چون گلنار توحسن ...