گر زدن
نویسه گردانی:
GR ZDN
گر زدن . [ گ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) الو گرفتن . مشتعل شدن . گرازه کشیدن . گره زدن (در تداول مردم قزوین ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
گرزدن . [ گ ُ رَ دَ ] (مص ) چاره کردن و علاج نمودن باشد. (برهان ) (آنندراج ). مصحف گزردن . گزریدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).