اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرفتن دندان

نویسه گردانی: GRFTN DNDʼN
گرفتن دندان . [ گ ِ رِ ت َ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) برکندن دندان . (آنندراج ) :
گرچه از افتادن دندان شود گفتار سست
چون تو دندان طمع گیری سخن گوئی درست .

شفیع اثر (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
دندان گرفتن . [ دَ گ ِرِ ت َ ] (مص مرکب ) دندان کشیدن . برکندن دندان و دورکردن او را. (آنندراج ). رجوع به دندان کشیدن شود.- دندان گرفتن ا...
خس به دندان گرفتن . [ خ َ ب ِ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خس بدهن گرفتن . کنایه از اظهار عجز کردن و امان خواستن باشد و سبب این امر آن است ...
ناخن به دندان گرفتن . [ خ ُ ب ِ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) حیران شدن . (امثال و حکم دهخدا). انگشت به دندان گرفتن که حیرت کردن و افسوس خ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.