اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرفت و گیر

نویسه گردانی: GRFT W GYR
گرفت و گیر.[ گ ِ رِ ت ُ ] (اِمص مرکب ، از اتباع ) مؤاخذه . بازپرسی : چون پارس بگشادند خود مدتی قتل و غارت و گرفت و گیر بود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 170).
در ده و شهر جز نفیر نبود
سخنی جز گرفت و گیر نبود.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
بی گرفت و گیر. [ گ ِ رِ ت ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی مزاحمت . بی پرس و جو. فارغ از بگیر و ببند.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.