گرگ بند. [ گ ُ ب َ ] (ص مرکب ) کنایه از گرفتار و اسیر. (برهان )
: گرگ را گرگ بند باید کرد
رقص روباه چند باید کرد.
نظامی .
کین سگ بسته مستمند چراست
شیرخانه است گرگ بند چراست .
نظامی .
|| اسیر و زبون و خفیف باشد. (برهان ). رجوع به گرگ بندی شود. || (حامص مرکب ) در هفت پیکر نظامی چ وحید ص
321 بمعنی دوختن دهن و بستن دست و پای آمده . رجوع به گنجینه ٔ گنجوی ص
334 شود.