اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرمابه زدن

نویسه گردانی: GRMABH ZDN
گرمابه زدن . [ گ َ ب َ / ب ِزَ دَ ] (مص مرکب ) حمام رفتن . استحمام :
گرمابه زد و لباس پوشید
آرام گرفت و باده نوشید.

نظامی .


کرده هر هفت سر هفته و گرمابه زده
عرق و آب چکانش چو گلاب از رخ و موی .

اوحدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.