اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرم و گداز

نویسه گردانی: GRM W GDʼZ
گرم و گداز. [ گ ُ م ُ گ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) درد و رنج . غم و اندوه :
همه مهتران پیش باز آمدند
پر از درد و گرم و گداز آمدند.

فردوسی .


پس آگاهی آمد بسوی گراز
کزو بود خسرو به گرم و گداز.

فردوسی .


بدان تا بآرام بر تخت ناز
نشینیم بی رنج و گرم و گداز.

فردوسی .


چو یزدان بدارد ز تو دست باز
همیشه بمانی به گرم و گداز.

فردوسی .


ز انچه داری نصیب نیست ترا
جز شب و روز رنج و گرم و گداز.

ناصرخسرو.


پیشت بپای صد صنم چنگساز باد
دشمنت سال و ماه به گرم و گداز باد.

منوچهری .


که را بیش بخشد بزرگی وناز
فزونتر دهد رنج و گرم و گداز.

(گرشاسب نامه ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.