اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرمی نمودن

نویسه گردانی: GRMY NMWDN
گرمی نمودن . [ گ َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) گرمی کردن . مهربانی کردن :
هزاران لطف کرد و گرمی نمود
ابر مهر دوشین فراوان فزود.

شمسی (یوسف و زلیخا).


فراوان بپرسید و گرمی نمود
دلش را بدو مهربانی فزود.

شمسی (یوسف و زلیخا).


بشد مرد و بسیار گرمی نمود
بجا آورید آنچه فرموده بود.

شمسی (یوسف و زلیخا).


چو آمد برش تنگ برخاست زود
فراوان بپرسید و گرمی نمود.

اسدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.