گره
نویسه گردانی:
GRH
گره . [ گ ِ رِ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی گوید: جره ، شهرک کوچکی است در تلفظ گره خوانند، در زیر شیراز است و بند امیر که از عمارات عالیه ٔ جهان است در بالای شیراز. در این معنی گفته اند:
از خطه ٔ شیراز گشایش مطلب
کز زیر گره دارد وز بالا بند.
هوایش گرمسیر است و آبش از رودی که بدان شهر منسوب است . حاصلش غله و خرما بود و مردم آنجا بیشتر سلاح ورز باشند و موضع چند از توابع آنجاست . (نزهةالقلوب مقالة الثالثه ص 127). جره ، به پارسی گره گویند، شهرکی کوچک است و هوای آن گرم سیر است و آب آن از رود است که خود رود گره گویند و منبع این رود از ماصرم است و از این شهرک جز رز خراجی و خرما و غله هیچ نخیزد و مردم آنجا بیشترین سلاح ور باشند و جامع و منبر دارد و مورجره هم از اعمال آن است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ تهران ص 116).
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کار گره شدن یا بودن . [ گ ِ رِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر نیامدن حاجت . (آنندراج ) : ز سخت گیری زلف تو کار من گره است وگرنه هیچ گره نیست بی ...