گره پیشانی . [ گ ِ رِه ْ ] (ص مرکب ) کنایه از اخم رو، بیدماغ و این فعل راگره بر جبین زدن و گره در ابرو زدن و کردن و گره برابرو زدن و آوردن و انداختن و گره بر رو زدن و گره گشتن ابرو گویند. (بهار عجم ) (آنندراج )
: طلب کردند نافرجام گویی
گره پیشانیی آژنگ رویی .
نظامی .
کبر یکسو نه اگر شاهد درویشانی
دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی .
سعدی (بدایع).