اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گره شدن

نویسه گردانی: GRH ŠDN
گره شدن . [ گ ِ رِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عقده ایجاد شدن :
طوفان گره شده ست مرا در دل تنور
تا مهر شرم بر لب اظهار ما زده ست .

صائب (از آنندراج ).


- گره شدن عمر ؛ کوتاه شدن آن :
به من هم چون خضر دادند عمر جاودان اما
گره شد رشته ٔ عمرم ز بس بر خویش پیچیدم .

صائب .


- گره شدن سرمه ؛ باقیماندن ، و چسبیدن اندکی از آن :
چشم ما بر پیچش زلف است بر رخسار نیست
سرمه چون گرددگره در دیده کم از خار نیست .

سنجر کاشی (از آنندراج ).


- گره شدن در حلق ؛ در گلو گیر کردن . در گلو شکستن . شکستن گره در حلق و گلو :
آب حیوان چو شد گره در حلق
زهر شد گر چه بود نوش گوار.

سنایی .


رجوع به گره در گلو شکستن شود.
- گره شدن کار ؛ گره در کار افتادن . رجوع به همین مدخل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
گره سست شدن . [ گ ِ رِه ْ س ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گره سست شدن بر چیزی ، آسان و سهل شدن آن : [ پس از هفت سال تجسس عاقبت گیو جوانی را م...
سودا گره شدن . [ س َ / سُو گ ِ رِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در توقف افتادن معامله . (بهارعجم ) (آنندراج ) : بگشای متاع رخ و بفروش نگاهی سودا چو گ...
کشتی گره شدن . [ ک ُ گ ِرِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برابر ماندن کشتی دو کس با یکدیگر و عدم رجحان یکی بر دیگری . (از آنندراج ). هم زور شدن . فای...
کار گره شدن یا بودن . [ گ ِ رِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر نیامدن حاجت . (آنندراج ) : ز سخت گیری زلف تو کار من گره است وگرنه هیچ گره نیست بی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.