اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گره گشا

نویسه گردانی: GRH GŠA
گره گشا. [ گ ِ رِه ْ گ ُ ] (نف مرکب ) گره گشاینده . مجازاًبمعنی گشاینده ٔ مشکل و آسان کننده ٔ کار :
عشق است گره گشای هستی
گردابه زهاب خودپرستی .

نظامی .


آن می که گره گشای کار است
با نفس ، چو روح سازگار است .

نظامی .


گفت ای نفس تو جان فزایم
اندیشه ٔ تو گره گشایم .

نظامی .


چو غنچه ۞ جمله فروبستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.