اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گره گشایی

نویسه گردانی: GRH GŠAYY
گره گشایی . [ گ ِ رِه ْ گ ُ ] (حامص مرکب ) گشوده شدن گره . بازشدن گره . مجازاً برطرف شدن مانع. آسان شدن کار :
دولت سبب گره گشایی است
فیروزه ٔ خاتم خدایی است .

نظامی .


گر عودکند گره نمایی
تو نافه شو از گره گشایی .

نظامی .


|| کمک . مساعدت :
شود جهان لب پرخنده ای اگر مردم
کنند دست یکی در گره گشایی هم .

صائب .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
گره گشایی کردن . [ گ ِ رِه ْ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گره باز کردن . مجازاً مشکلی را آسان کردن : بهوش باش دلی را به سهو ۞ نخراشی به ناخنی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.